معنی شهری روی آب

ونیز

اژنگ

آبسرا

سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر در سال 1380

کانوپولو

ونیز

حرمت، عزت، شرف، اعتبار، ناموس، جاه، قدر، شان

آب پیما

آب سوار

ونیز

بر روی آب آمدن. [ب َ ی ِ م َ دَ] (مص مرکب) بر روی کار آمدن که کنایه از ظاهر شدن باشد.

بر روی آب آوردن. [ب َ ی ِ وَ دَ] (مص مرکب) کنایه از ظاهر و آشکارا ساختن. (غیاث اللغات) (آنندراج).

روی. [رِ وا] (ع ص) آب بسیار و سیراب کننده. (از اقرب الموارد).

روی. (اِمص) رو. روب. اسم مصدر از رُفتن، در رفت و روی. (از یادداشت مؤلف).

اگر کسی روی خویش را نیکو بیند، در آب یا در آئینه، یا کسی به وی گوید روی تو نیکو است، دلیل که کار او نیکو شود. اگر روی خویش را زشت بیند، دلیل که کار او بد شود. اگر روی خود را سرخ بیند، دلیل که او را با کسی مناظره افتد و از آن کس خشم فرو خورد. اگر روی خود را زرد بیند بیمار شود. اگر به خواب روی روشن و صاف بیند به طاعت ها توفیق یابد و کار خیر کند. اگر روی را سیاه بیند دلیل که غم و اندوه بدو رسد و درمخاطره کفر افتد. اگر روی خود را شکسته بیند، دلیل بر مصیبتی بود. اگر بر خویش جراحتی بیند، دلیل که در کار و کدخدائی او خلل افتد از جهت زنان. - جابر مغربی

734